حلقه آتش اندوه تو در محفل ماست
مهربان رفتی وداغ تو بر دل ماست
یگ گل سرخ نچیدم زگلزار رخت
دستهایی که چنین مانده تهی حاصل ماست
محو اندوه تو گشتیم اگر خاموشیم
لـایق داغ نه این گریه ی ناقابل ماست
تا قیامت گل بی خار که پرپر گشتی
حلقه ی آتش اندوه تو در محفل ماست
دوستای من این شعر رو یکی از دوستهای برادرم برای فوت برادم سروده که اگه حروف اول اونارو کنار هم بزاریم اسم داداشم میشه منم گفتم این شعر رو بنویسم شاید واسه شما جالب باشه
حمید ملت